مجموعهٔ اپیزودیک «ماجراهای آقای سین»
نوشتهٔ نسیم خراشادیزاده
با صدای بهناز بستاندوست
هر سال وقتی باد روزهای پایان شهریور، پاییز را در گوش آقای سین زمزمه میکند او بی اختیار به یاد روزی میافتد که پسرکی کنار او روی نیکمت کهنه نشست، سلام کرد، مشت کوچکش را باز کرد و یک پاککن آبی فیلی شکل را به آقای سین نشان داد و گفت: اگر من تا زنگ آخر دوست پیدا کنم، این پاککن را به او میدهم، هر روز به او سلام می کنم، با او بازی می کنم، به او کمک میکنم و همهٔ رازهایم را به او میگویم
.
.
.